«پیر پسر»؛ لحظهای فراموشنشدنی در حافظه سینما
علیرضا کنگرلو/ گوینده؛ گاهی سینما فراتر از یک هنر، به تجربهای جمعی و فراموشنشدنی تبدیل میشود. «پیر پسر»، نوشته و ساختهی اکتای براهنی، از همان فیلمهایی است که تنها یک اثر سینمایی نیست؛ بلکه لحظهای در حافظهی سینما، تجربهای مشترک برای تماشاگرانی است که پس از پایان فیلم، همچنان مبهوت و تحت تأثیر ماندهاند.
چند سالی است که با برنامه کافه رادیو از شبکه رادیویی جوان، در روزهای جشنواره فیلم فجر برنامه زنده رادیویی دارم. در این سالها، تمامی فیلمهای جشنواره را دیدهام و از نزدیک فضای این رویداد مهم سینمایی را تجربه کردهام. اما بعضی فیلمها تنها دیده نمیشوند، بلکه در ذهن میمانند، در دل مخاطب جای میگیرند، و تا مدتها فراموش نمیشوند. «پیر پسر» یکی از همان فیلمهاست.
این فیلم تنها در سانس ویژهای که برای اهالی رسانه در برج میلاد، کاخ جشنواره، به نمایش درآمد، فرصت دیدهشدن یافت. اما فیلمی که چنین کیفیت و تأثیری دارد، چرا نباید در بخش مسابقهی جشنواره حضور داشته باشد؟
در هشتمین شب جشنواره چهلوسوم فیلم فجر، فیلم «پیر پسر» در یک نمایش و سانس ویژه به روی پرده رفت. اما آنچه عجیب بود، واکنش پرشور مخاطبان و منتقدان پس از تماشای فیلم، در برابر سکوت جشنواره نسبت به حضور این اثر در بخش رقابتی بود.
وقتی رعنا آزادیور، عضو هیأت انتخاب جشنواره، دربارهی این فیلم مینویسد:
«فیلمی که یادم آورد چرا عاشق سینما هستم. آقای براهنی عزیز، به احترام شما برای ساخت پیر پسر که سینماست، ایستاده دست میزنم.»
وقتی کمال تبریزی، عضو هیأت داوران جشنواره، در مصاحبهای میگوید که اگر «پیر پسر» در بخش مسابقه حضور داشت، میتوانست تمامی جوایز اصلی را از آن خود کند؛
وقتی منتقدان، اهالی رسانه، نویسندگان و تحلیلگران سینمایی، و بسیاری از تماشاگران آن شب، فیلم را تحسین کردند و برای مدت طولانی ایستاده تشویق کردند؛
چرا این فیلم در بخش مسابقه نبود؟ مگر جشنوارهی فیلم فجر قرار نیست بهترینهای سینمای ایران را معرفی کند؟
چرا «پیر پسر» اینقدر تأثیرگذار است؟
«پیر پسر» فیلمی است که بهجای نمایشهای پرزرقوبرق، روی مخاطب تأثیر میگذارد. از همان فیلمهایی که پردهی سینما را از یک سطح نمایش صرف فراتر میبرد و تبدیل به تجربهای عمیق و ماندگار میشود. فیلمی که از همان ابتدا، درون تماشاگر مینشیند و تا مدتها از ذهن او بیرون نمیرود.
اکتای براهنی در «پیر پسر» نشان میدهد که چقدر سینما را میشناسد و به ابزارهای آن تسلط دارد. او تنها یک قصه روایت نمیکند، بلکه جهانی میسازد که در آن شخصیتها با پیچیدگیهای روانی و درونی خود درگیرند. میزانسنهای او، قاببندیهایش، و نحوهی هدایت بازیگران، همه و همه نشان از کارگردانی دارند که میداند چگونه تماشاگر را با فیلم همراه کند. براهنی از دیالوگهای پرتنش و روایتهای مستقیم فاصله میگیرد و به سکوت، نگاهها، و فضای میان شخصیتها اهمیت میدهد. او از همان جنس فیلمسازانی است که تصویر را به جای کلمات به سخن وامیدارد؛ سبکی که یادآور کارگردانانی همچون اصغر فرهادی در «درباره الی» و روبن اوستلوند در «مربع» است. در «پیر پسر»، او با دقتی مثالزدنی، تنشهای درونی خانوادهای را که در حال فروپاشی است، در فضایی که بهظاهر آرام اما در باطن طوفانی است، به تصویر میکشد. این فیلم نشان میدهد که اکتای براهنی نهتنها یک روایتگر قدرتمند، بلکه یک کارگردان با دقتی بینظیر در طراحی صحنه و هدایت حس بازیگران است؛ سینماگری که با این فیلم، جایگاه خود را در سینمای ایران تثبیت میکند.
بازیهای درخشان و شخصیتهایی که زندهاند
حسن پورشیرازی در نقش غلام باستانی، یکی از قویترین بازیهای کارنامهاش را ارائه میدهد. او در نقش پدری گرفتار بین گذشته و آینده، مردی که به قدرتش چنگ میزند اما در حال فروپاشی است، بازی میکند. در بسیاری از صحنهها، حتی بدون دیالوگ، فقط با یک نگاه، وزن سالها کمبودها، بیاخلاقی، خشونت، و ناامیدی را به تصویر میکشد. بازی او یادآور نقشهای درخشانی مانند جمشید مشایخی در «کمالالملک»، عزتالله انتظامی در «گاو»، مارلون براندو در «پدرخوانده» است.
لیلا حاتمی در این فیلم، یکی از آن بازیهایی را ارائه میدهد که در سادگی، بیشترین تأثیر را دارد. در نقش رعنا، زنی که بدون هیاهو، زندگی غلام و پسرانش را تغییر میدهد، با کوچکترین حرکت، با یک نگاه، کل بار احساسی صحنه را جابهجا میکند. بازی او یادآور حضورهای درخشانش در «رگ خواب» و «جدایی نادر از سیمین» است.
حامد بهداد در این فیلم، یک بازی متفاوت دارد. اگر تا پیش از این او را بیشتر با نقشهای پرتنش و احساسی میشناختیم، در «پیر پسر» بهداد از کلیشهها فاصله میگیرد. او در سکوت و با کنترل احساسات، تصویری از یک مرد جوان در جستجوی رهایی را ارائه میدهد. بازیاش در برخی لحظات یادآور بهرام رادان در «سنتوری»، شهاب حسینی در «برادرم خسرو» و حتی واکین فینیکس در «تو هرگز اینجا نبودی» است.
محمد ولیزادگان نیز در کنار او بازی دقیقی ارائه میدهد. او که از سال ۱۳۸۳ سابقه بازی در تئاتر را دارد، بهخوبی فاصلهی میان وابستگی و طغیان را در شخصیتش به نمایش میگذارد. بازی او در لحظاتی یادآور شهاب حسینی در «درباره الی» است، جایی که شخصیت در عین ضعف، سعی در نشاندادن اقتدار دارد.
اما چرا این فیلم ماندگار است؟
فیلم به پایان میرسد، اما تأثیر آن نهتنها از ذهن مخاطبان پاک نمیشود، بلکه در جان آنها رسوب میکند. «پیر پسر» از آن دسته فیلمهایی است که در لحظهی خروج از سالن، تمام نمیشود؛ تازه آغاز میشود.
حدود ساعت ۱:۳۰ بامداد، پرده فرو افتاد، اما سالن همچنان پر از انرژی و هیجان بود. تماشاگرانی که سه ساعت بدون چشم برداشتن از پرده، سینما را در خالصترین شکلش تجربه کرده بودند، هنوز درگیر قصه و شخصیتها بودند.
در لابی برج میلاد، بیرون از سالن نمایش، گروههای کوچک و بزرگ تشکیل شده بود. بحثها ادامه داشت، تحلیلها شکل میگرفت. انگار هنوز کسی باور نمیکرد که چنین فیلمی در بخش مسابقه حضور ندارد.
اما شاید این، همان قدرت حقیقی سینماست؛ وقتی اثری، بدون نیاز به جوایز و رقابتها، میتواند در ذهنها بماند و تا سالها دربارهاش صحبت شود. «پیر پسر»، نهتنها یک فیلم، بلکه بازتعریفی از سینمایی است که میخواهد باقی بماند، برانگیزد، و به یاد آورده شود.
برچسب ها :علیرضا کنگرلو،فیلم پیرپسر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 2 انتشار یافته : 0