نگاهی به روایتی عاشقانه در طهران؛ «هست و نیست»؛ تلاقی عشق و حسرت
«هست و نیست» لحظاتی است که شخصیتها بین بودن و نبودن، تصمیم و تردید در حرکتاند. این اثر تلاش میکند مخاطب را با دنیای عاطفی پیچیدهای روبهرو کند. جهانی که در آن عشق و حسرت با هم تلاقی دارند.
استفاده بجا از موسیقی چه ایرانی و چه غیر ایرانی، از همان ابتدای اجرا، تاثیر قابل توجهی روی مخاطب میگذارد گویی که خود در حال تجربه کردن صحنه به صحنه نمایش است.
بهزاد کریمی و سحر خطیبی بهعنوان بازیگران این اثر روی صحنه حاضر میشوند؛ بازی قابل قبولی از این دو بازیگر میبینیم اگرچه به اندازه متن نمایش قوی ظاهر نمیشوند.
«کلی حرف تو دلمه، دنیا دنیا واژه دوروبرمو گرفته، اینا به کنار، اینکه کی میشه؟ کجا/ میشه حرفامو بخونی؟ داره تو سرم چرخ میخوره/ اصلا میشه؟!/ اینجوری شروع میکنم که باید بدونی توی زندگیم تنها چیزی که/ حال مو خوب میکنه اسم توتوِ/ فرقی نمیکنه داغون باشم از چپکیای روزگار یا دل گرفته از هرچیز بی دلیل و الکی پلکی / فقط/ کافیه اسمت و تو تایتل یه آهنگ ببینم یا لابه لای تیتراژ یه فیلم چشمم بخوره به اسم یه نفر که اسم کوچیکش اسم توتوِ /خوب میشم …خوباآآآ خووب/ نه …این واسه شروع، تیر خلاصه»
مونولوگهایی پرتکرار، با هم و بیهم. نزدکتر و یا خیلی دورتر. اما تردیدی در این میان است که مقابل پیوند واژهها در جریان رودخانه احساسات را میگیرد. هر دو بازیگر تلاش کردند با ارائه یک بازی احساسی به متن بر روی صحنه عینیت ببخشند؛ موفق بود اما نه آن چیزی که قابل انتظار است.
اگرچه «هست و نیست» نخستین تجربه علیرضا کنگرلو در عرصه کارگردانی تئاتر پس از سه دهه فعالیت در رادیو است، اما تجربه ۳ ساله در واحد نمایش، تاثیر قابل توجهی بر نگاه او به مفهوم روایتگری و اجرایی کردن متن داشته است.
نویسنده از فضایی مینیمال برای طراحی صحنه و میزانسن و نیز موسیقیهای تاثیرگذار استفاده کرده تا مخاطب مستقیما با حس و حال شخصیتها ارتباط برقرار کند. شروعی با ریتمی کند که جز در لابلای صحنههایی چند با ریتمی متفاوت، همان گونه تکرار میشود، ادامه مییابد و جریان.
جریانی که عین دو خط موازی است گاهی نزدیکتر میشوند اما باز دور و دور و دورتر. این بازگوکننده احساسات غریبانهای است که میان بسیاری از اشتراکها میبینیم که در این میان هر دو بازندهاند. حال صحبت از برد و باخت نیست که تماشاچی با شنیدن روایتی عاشقانه انتظار صحنههای رمانتیک، بهتر بگویم خیلی رمانتیک را داشت اما گویی…
«هست و نیست» خیلی از صحنههایش بیشک شبیه زندگیهای ماهاست که در تلاقی حسرت و عشق، رفته رفته به آدمهایی خشک و خالی از عاطفه تبدیل میشویم و یادمان میرود روزی آغازگر پیوندی بودیم برای مانایی نه آنکه در گیر و دار زندگی خودمان هم در میان تردید و تصمیم گم شویم.
واژهها تا از راه میرسند، تا میخواهند در مسیر رودخانه دوست داشتنهایی چند قرار بگیرند اما در این میان یک واژه لعنتی کم است، جاری میشوند، بارها و بارها و به یک جا که میرسند همان تردید نامآشنا تمام بافتهها را تافته میکند و …
نمایش «هست و نیست» به نویسندگی احمد فیاض و کارگردانی علیرضا کنگرلو با همراهی بازیگرانی همچون بهزاد کریمی و سحر خطیبی از ۲۱ آذرماه در تماشاخانه طهران به روی صحنه رفته است، این اثر در دور اول از ۱۴ آبان در تئاترشهر اجرا و با استقبال تماشاگران روبهرو شد اما به دلیل ترافیک اجرایی در تئاتر شهر، دور دوم به تماشاخانه طهران منتقل شد.
«هست و نیست» سهشنبه شب چهارم دی ماه به کار خود پایان میدهد.
برچسب ها :علیرضا کنگرلو،تئاتر شهر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0